سلااااااام
يك خاطره خفن دارم
انگار قرار بود مدرسه براي ما كلاسهاي إضافي و چرت و پرت بذاره بعد معلم جديد براش مياوردن
منو دوستم داشتيم حياط مدرسه غدم ميزد يم بعد يهو ي پسر داااااااف اومد اوففففففف
بعد خوشتيپ ، خوجمل اصن هيكل 20 خلاصه همه چي 20
بعد از اونجايي كه اطلاع دارين ( كه ندارين ) من از پسرايي كه خيلي ژشت ميگيرن و كلا خودشونو ميگرن بدم مياد
بعد احساس كردم داره خودشو ميگيره ، داشت تو حياط قدم ميزد ، غدم كه نع تازه اومده بود حتمن ميخواس بره پيش مدير
بعد نتونستم بممونم تيكه انداختم عاغا رو باش چه خودشم ميگيره كسي شوما رو نميبينه خيالت تخت راحت راه برو برگشت نگام كرد سرد
يخ زدم
حالا حدس زدين چي شد فوق برنامه فيزيكمون ميومد ( فيزيكم عشقه هم معلم اصليش جوونه هم اضافيش ولي اضافيه نازتره )
بععععععله نمر يم به ي دبير فيزيك ت يكه انداختيم
خلاصه بلا بدور اون زنگو فخت مسائل فيزيك حل كردم پسله بيشول خووو من از كجا بدونم دبير اضافيه ، نخنددد
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ✘ خاطرات یِ دخیـــــ روانیــــ ✘ و آدرس madgirl-1-1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.